هوش هیجانی (EQ) به چه معناست؟
هوش هیجانی، توانایی افراد در تنظیم زندگی خودشان، مدیریت دیگران و دستیابی به موفقیت را رقم میزند. تحقیقات نشان میدهند که بین هوش هیجانی و موفقیت شغلی رابطهی مستقیمی وجود دارد. البته هر کسی از بدو تولد هوش هیجانی بالایی ندارد، اما میتوان آن را برخلاف آیکیو یا بهرهی هوشی، بهدست آورد و با تمرین تقویت کند. در این مقاله پنج نشانه داشتن هوش هیجانی بالا در میحطکار شرح داده شده است. این نشانهها را میتوان در هر موقعیت روزمرهای به راحتی ارزیابی کرد.
اما مهمترین ویژگیهای کارکنان با هوش هیجانی بالا در میحطکار کدامند
یکی از نشانههای اصلیِ هوش هیجانی بالا، خودآگاهی است. خودآگاهی عبارت است از درک عمیقی از آنچه ما را به حرکت وا میدارد، عصبانی یا خوشحال میکند، حوصلهمان را سر میبرد یا توجهمان را جلب میکند. به این معنی هم هست که میتوانیم خودمان، اشتباهاتمان را با صداقت و شفافیت ارزیابی کنیم. بنابراین اگر کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند، اشتباهی مرتکب شوند و مورد انتقاد قرار بگیرند، در خودشان فرو نمیروند و اینگونه تصور میکنند که این فقط حقیقتی است که مورد توجه قرار گرفته و تحلیل شده است که باید آن را تصحیح کنند.البته همهی کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند به یک شکل نسبت به انتقاد واکنش نشان نمیدهند. برخی کارکنان همدلانهتر برخورد کرده و از خودشان میپرسند: «اصلا چرا او از من انتقاد کرد؟» و بهدنبال این هستند که بفهمند این انتقاد چه تأثیری بر پیشرفت روابط کاریشان دارد. بعضی دیگر مثل یک مهندس با انتقاد برخورد کرده و بهدنبال ریشهیابی آن هستند و تکتک مراحل را که بهخاطرش مورد انتقاد قرار گرفتهاند، بهطور سیستماتیک تجزیه و تحلیل میکنند. اولین فکری که به ذهن این گروه میرسد این است که: باید بفهمم اِشکال دقیقا از کجاست؟
سطح بالای خودآگاهی، به کارکنانی که هوش هیجانی بالایی دارند، اجازه میدهد بدون واکنش به قضاوتها، به حرف سایر همکاران گوش کنند. آنها ایدههای همکاران را فقط به این خاطر که با دیدگاههای خودشان متفاوت هستند، بهطور خودکار رد نمیکنند. بنابراین وقتی مشکل، مسئله یا چالشی برای اطرافیانشان پیش میآید، یا اینکه فقط به دنبال گوش شنوایی هستند، به این افراد مراجعه میکنند. البته آنها تمام طول روز را مشغول حرفزدن یا تحمل غُرغُرهای آدمهای منفیباف نیستند، بلکه توانایی کمک به سایر همکاران برای حل سریع مشکلات را دارند.
خوب گوشدادن نیازمند ساختار توسعهیافتهای است که بتواند حقایق را از تفاسیر، واکنشها و منظورها جدا کند. کارکنانی که هوش هیجانی دارند، میتوانند هیجاناتی که تواناییِ گوشدادن آنها را تحت تأثیر منفی قرار میدهند، شناسایی کنند. آنها روی تقویت تواناییِ جداکردن خودشان از آن هیجانات کار کردهاند، در نتیجه میتوانند فکری باز داشته باشند و آنچه را واقعا گفته میشود، بشنوند.
هوش هیجانی در محیطکار مستلزم تشخیص هیجانات در سایر همکاران هم میباشد، اما این دیگر آگاهی به معنای عدم بیان حقیقت یا استفاده از ترفندهایی برای تلطیفِ بازخورد نیست. کارکنانی که هوش هیجانی دارند، میدانند که شنیدهشدن پیامهای سخت چقدر مهم است. البته شاید صراحتی را که باعث تمامشدن گفتوگو شود از طرف مقابل نشنوید، اما پیام واضحی را در میان حرفهایش خواهید شنید که میتواند چیزی شبیه به این باشد: «میخواهم با تو رُک باشم. باید بدانی این را بهخاطر خودت میگویم. چون اگر این مسئله رو درست نکنی، موقعیت شغلیات در اینجا بهخطر خواهد افتاد.
کارکنانی که هوش هیجانی بالایی دارند وقت ارزشمند خود را صرف اثبات درستی کارشان نمیکنند، آن هم وقتی میدانند که دچار اشتباه شدهاند. آنها بهجای اینکه بهدنبال بهانه باشند، عذرخواهی ساده و صمیمانهای میکنند و به سرعت به مسیر خود برمیگردند. چیزی شبیه به این: متاسفم! خراب کردم و کلمههایی به کار بردم که مناسب نبودند، اما قصدم این نبود. حالا میخواهم از نو تلاشم را بکنم.
نشانههای زیادی برای داشتن هوش هیجانی بالا وجود دارند. اما این نشانهها به شما کمک میکنند آنچه هر روز در محل کار میبینید را به بوتهی آزمایش بگذارید و ببینید آیا شخص مورد نظر هوش هیجانی بالایی دارد یا نه.
منبع: Forbe