باز هم شنبه از راه رسید. صدای آزاردهندهٔ زنگ ساعت سکوت لذت بخش را میشکند. چند بار دکمهٔ (snooze) ساعت را میزنیم و به تختخواب میچسبیم. بعد درست زمانیکه عقربۀ ساعت به ۸ میرسد، تمام عضلات بدنمان درد میگیرد. نهایتا به محل کار میرسیم. همهچیز به نظر طبیعی میآید، جز ذهنی که آشفته است. اگر این موقعیت بالا برایتان آشناست، احتمال دارد که درگیر بی حوصگی و خستگی در محیط کار شده باشید. در این مقاله به دلایل ایجاد بیحوصلگی در میحط کار، عواقب کمتر شناخته شدۀ آن و راهکارهایی برای رفع خستگی و بیحوصلگی کاری می پردازیم.
دلایل واقعی بیحوصلگی و خستگی در محیط کار عبارتند از:
اتفاق نادری نیست که کارمان با آنچه برایمان جالب است منطبق نباشد. اما ممکن است گاهی متوجه این ناهماهنگی نباشیم. خوب است به این فکر کنیم که چرا این شغل را انتخاب و در آن مشغول به کار شدیم:
درآمد خوبی داشت؟
انتخاب دیگری جز انتخاب این شغل نداشتیم؟
آیا احتیاج داشتیم محیط کاریمان عوض شود؟
اگر موارد بالا دلایل عمدهٔ ما برای انتخاب شغل فعلیمان می باشد، باید دربارۀ علاقهمان به این کار بازنگری کنیم.
هر فردی نقاط قوت و استعدادی دارد. هرگاه توانایی های ما به تمامی در شغلمان به کار نیاید، ممکن است وظیفۀ محول شده اصلا چالش برانگیز به نظر نرسد. بدتر از همه، ممکن است حس ارزشمندی خود برای سازمان را از دست داده و به تدریج انگیزه کاری خود را از دست بدهیم.
تصور کنید یک وظیفهٔ ثابت را تا یک هفته یا یک ماه یا یک سال یا بارها و بارها انجام دهید. جه حسی خواهید داشت؟ مطمئناً، بیحوصله خواهید شد
اگر محیط کارتان فرصت های کافی برای رشد و یادگیری فراهم نمیکند و قادر به مشاهدهٔ پیشرفتی نیستید، کمکم ناامید و دربارۀ کارتان احساس بی حوصلگی میکنید.
داشتن زمان تنفس در محیط کار ضروری است، اما وقت آزاد بیش از اندازه درد سرزاست. وقتی زمان بطالت زیاد باشد، ذهن به این شاخه و آن شاخه میپرد، به این فکر میکنیم که کجا غذا بخوریم و یا به مشکلات رابطههایمان یا حرفی که همسایه امروز زده است فکر میکنیم.
اهدافی که در زندگی دنبال میکنیم و مسائلی که باید بیرون از محیط کار به آنها رسیدگی کنیم فراوان است. وقتی با سایر بخشهای زندگی زیاد درگیر شویم، توجه و انرژی خود را به سادگی از کار منحرف میکنیم. هرچه برای انجام وظایف کاری تلاش کمتری انجام دهیم، علاقه و دلبستگی ما به کارمان کمتر میشود.
افرادی که بهمدت طولانی در یک پُست مشغولند، بهآسانی احساس میکنند که راه را گم کردهاند.
بهمرور، در مورد اینکه از شغلمان چه میخواهیم دچار سردرگمی میشویم. به روال تکراری روزها عادت میکنیم و کمکم شور و علاقۀ خود به کار را از دست میدهیم.
اما راهکارهای برای رفع خستگی و بیحوصلگی در میحط کار چیست؟
بیحوصلگی خودبهخود از بین نمیرود و باید برایش کاری کرد. اما چگونه میشود بیحوصلگی را رفع کرد. خوشبختانه راههایی برای تغییر اوضاع وجود دارد که در زیر به آن ها اشاره می کنیم:
اگر مدیر یا سرپرستتان به شنیدن بازخورد علاقهمند است، صحبت کردن با او همیشه خوب است. آنها قاعدتاً همان افرادی هستند که باید حرفتان را به آنها بزنید، چون میتوانند شما را درک کرده و کاری برایتان انجام دهند. میتوانید درخواست وظایف دشوارتر یا کاری را داشته باشید که با علایقتان همسو است. این پیشنهاد نهتنها به رفع بیحوصلگی کمک میکند، بلکه مدیر یا سرپرستتان از اشتیاق شما برای رشد و یادگیری سپاسگزار خواهد بود.
برای استفادۀ کامل از توانایی و زمانتان، سعی کنید بیشتر از نیاز مدیر یا سرپرستتان کار کنید. پس از اتمام وظایف تکراری و ساده، زمانی را صرف انجام وظایف خارج از دایرۀ مسئولیتتان کنید. بهمرور زمان، مدیر یا سرپرستتان متوجه اخلاق کاری شما میشود و آن را تصدیق خواهد کرد. در آینده ممکن است وظایف جالب توجهی به شما محول شود که مشتاق نگهتان دارد
اگر اوقات بی کاریتان زیاد است، دانش خود را افزایش و چیزهای جدید یاد بگیرید. فردی که همه فن حریف باشد، همیشه در چشم رؤسا میدرخشد. مثلا اگر در گروه طراحی کار میکنید ولی با نرم افزارهای طراحی آشنا نیستید، خودآموزی در این زمینه فرصت خوبی برایتان است.
دانستن انتظارات از کار اهمیت زیادی دارد زیرا شناسایی اهداف میتواند ایجاد انگیزه کند! خوب است برای کشف و تعیین اهداف و آنچه مشتاقش هستید وقت بگذارید. اما فراموش نکنید که این موارد را یادداشت و به عنوان یاد آوری کننده به میزکارتان بچسبانید
هرگز برای استراحت کردن تردید نکنید زیرا به آن نیاز دارید! اگر قصد دارید به موفقیت بیشتری برسید، استراحت برایتان ضروری است. قدرت یک استراحت کوتاه را دستکم نگیرید.
اگر همچنان بعد از به کار بستن تمام توصیههای بالا، کارتان را خستهکننده و کسلکننده میدانید، باید به فکر ترک شغل فعلیتان باشید. فرصت شغلی همهجا هست، ممکن است شغلی بهتر منتظر شما باشد. تغییری در زندگیتان ایجاد کنید و با خودتان مهربانتر باشید.
سخن آخر
زمانی که در محل کار خسته و بیحوصله هستیم، در واقع با علامت هشداری مواجهیم که نباید آن را نادیده بگیریم. این احساس میتواند نشانهای از این باشد که هدفی را در زندگی گم کردهایم. اگر اجازه بدهیم این بیحوصلگی ادامه پیدا کند، سلامت روان و شادی خود را در معرض خطر قرار دادهایم.
هرروز یک کار تکراری را انجام ندهید که شما را بیحوصله میکند. تغییری ایجاد کنید تا شوروشوق دوبارهای به کار و زندگیتان بدهد.