تا بحال به این موضوع فکر کرده اید که مدیران مختلفی که با آنها کار کردهاید، چه ویژگیهای مثبت و منفی مشترکی داشته اند؟ در این مقاله با ما همراه باشید
همه ما در ذهنمان مدیر یا رئیسی داریم که در صدر فهرست بدترین مدیران دنیا قرار میگیرد، اما چه چیزی باعث شده است این ذهنیت بد درباره آنها در ذهن ما به وجود آید؟ جالب است بدانید ویژگیهای شخصیتیِ خاصی وجود دارند که در تمام مدیرانِ بد دیده می شود. یکی از این ویژگی ها این است که آنها هرگز خود را مدیر بدی نمیدانند، برعکس تصور می کنند همواره کارهای خود را به خوبی انجام و مدیر خوبی به شمار می آیند.
اما ویژگی های مشترک مدیران بد چیست؟
یکی از موارد بدی که ممکن است در محیط کار وجود داشته باشد، این است که مدیر، ارتباط خوبی با کارکنان برقرار نکند. اگر چنین ویژگی در مدیری وجود دارد، باید آن را ترک و تاحد امکان با کارکنان خود صادقانه و بازتر رفتار کند.
خود شیفتگی یکی از خصوصیات وحشتناک مدیران بد است. افرادی با این تیپ شخصیتی، تمام فکرشان این است که اثر کار دیگران بر خود را بسنجند یا همواره به این فکر کنند که موفقیت یا شکست دیگران چه تأثیری روی آنها دارد. اما در کار تیمی، هیچ خودبینی وجود ندارد و این قانون برای مدیران نیز صدق می کند.
برخی مدیران تمایل دارند جزئی ترین کار کارکنان خود را نیز کنترل کنند. اگر نمی توانید بهاندازه کافی به تیم خود استقلال عمل بدهید، پس بهتر است اصلا تیم تشکیل ندهید.
شاید به عنوان مدیر یک مجموعه با برخی کارکنان خود روابط بهتر و صمیمی تری داشته باشید، اما باید این صمیمیت و توجه بیش از حد به آنها منحصر به خارج محیط کار باشد، چراکه لازم است در فضای داخلی محیط کار با همه به مساوات رفتار کنید.
اگر مدیری نداند که از کارکنانش چه می خواهد، کارمندان او چگونه می توانند انتظارات او را برآورده کنند؟
اگر هدف شما از مدیریت، این است که از عامل ترس برای حرکت تیم به جلو استفاده کنید و کارکنان از شما بترسند، راه را اشتباه می روید، چراکه استفاده از این حربه برای پیشبرد کار تیمی، نه اخلاقی است و نه صحیح.
اینکه افراد در شرایطی خاص بی حوصله یا ناراحت می شوند، طبیعی است، اما مورد غیرطبیعی این است که بی جهت از تن صدای بلند خود برای بروز ناراحتیشان در محیط کار استفاده کنند.
به عنوان رهبر تیم، یکی از وظایف اصلی شما این است که در شرایط سخت بتوانید تصمیمات مهم بگیرید. اگر مدیری نتواند حتی برای ناهار تصمیمی بگیرد، بهتر است این حرفه را رها کند و دیگر به مدیریت فکر هم نکند.
حتما تا بحال پیش آمده است که کاری را شما انجام داده باشید، اما مدیرتان آن را بنام خود ثبت کرده باشد. این کار حس خوبی در کارکنان بوجود نمی آورد. این کار را هرگز نباید تکرار کرد.
این مورد دقیقا نقطه مقابل مدیرانی است که به خاطر عملکرد خوب تیم، به آنها پاداش می دهند. مدیران سرزنشگر، در ناکامی ها همه را مقصر می دانند جز خودشان.
افرادی که چاپلوسی می کنند، تمام وقت خود را صرف این کار می کنند تا بلکه نزد مدیر، خوب جلوه کنند. دلیلش این است که آنها می دانند رئیس از تعریف و تملق خوشش می آید. مدیر خوب، علایق کارکنان به خود را در قلب خود لمس می کند و نه از طریق زبان.
یک مدیر خوب، مسئولیت خطای خود را میپذ یرد، ولی مدیر بد، هرگز زیر بار چنین کاری نمی رود.
مدیرانی که هرگز در برابر تغییرات روی خوش نشان نمی دهند، با تفکرات بسته خود باعث شکست تیم می شوند.
شاید مواقعی پیش آمده باشد که مدیرتان بدون توجه به دستاوردهای شما حتی یک تشکر خشک و خالی هم از شما نکرده باشد. این مسئله برای کار گروهی سم است، چراکه باعث تضعیف روحیهی افراد می شود.
این دسته از مدیران در پی استفاده بهینه و بازدهی حداکثری از کارکنان خود نیستند.
این دسته از مدیران اغلب در دسترس نبوده و از بیرون به مدیریت کارکنان می پردازند. وقتی به حضور این مدیران برای انجام کارهای مختلف نیاز است، به سرعت غیب می شوند.
ویژگی شخصیتی این دسته از مدیران، این است که همواره میگ ویند نمی خواهند درمورد مشکل چیزی بشنوند، چیزی که دوست دارند بشنوند، راه حل است و بس. این مدیران وقتی کارکنانشان با مشکل روبهرو می شوند، در دسترس نیستند که مشکل را حل کنند.
وقتی مدیری دید محدودی داشته باشد، تیم هم، مسیر درستی را پیش نمی گیرد و این موضوع ممکن است اعضای تیم را خسته کند.
برخی مدیران در حضور شما از شما تعریف میکنند، اما در قلب شان نظر دیگری درباره شما دارند. هرگز نمی توانید به این مدیران اعتماد کنید.
اینکه از کارکنان انتظارات مشخصی داشته باشیم، خیلی خوب است، اما انتظارات غیر واقعی و دست نیافتنی صرفا آن ها را مأیوس میکند. یک مدیرِ خوب، فرق بین انتظارات مطلوب و انتظارات شدنی را می داند.
این مدیران مفهوم تعادل بین کار و زندگی را درست متوجه نشده اند. تنها کار پشت میزکار را بلدند و خارج از محیط کار هیچ ارتباط خاصی با کارکنان ندارند.
میتوان گفت مدیرانی که کم کاری در تیم را با میانجیگری نادیده می گیرند، در زمره بدترین مدیران قرار دارند. اگر یکی از اعضای تیم با کم کاری خود باعث شود بقیه تیم فشار بیشتری تحمل کنند، به وضوح مشخص است که این موضوع باعث ایجاد نفرت در روحیه اعضای تیم نسبت به آن فرد شده و مدیر نباید اجازهی چنین اتفاقی را بدهد.
مدیرانی که همواره در گروه ها و تیم های کاری مشغول راه انداختن دعوا بین دیگران هستند ، به درد مدیریت نمی خورند، چراکه کارشان دو به هم زنی است و از آن لذت می برند. چنین مدیرانی نمی توانند مدیران شایسته ای باشند.
وای به حال کارکنانی که با نظر مدیران خود هم عقیده نباشند. مدیران بد در این مواقع کارکنان را بابت موارد جزئی هم جریمه می کنند.
مدیران بد عمدتا در جمع، کارکنان را تحقیر کرده و آن را با این عنوان توجیه می کنند که تحقیر کارکنان در جمع، شگردی انگیزشی است.
منبع: Linkedi